رد شدن به محتوای اصلی

به چه نحوی می توانید متوجه شوید که همسرتان شما را دوست ندارد؟

به چه نحوی می توانید متوجه شوید که همسرتان شما را دوست ندارد؟

علامت ۴٫ او به حرف های شما گوش نمی دهد

در یک رابطه ازدواجی سالم، شما سخت تلاش خواهید کرد که به گفته های طرف مقابلتان گوش دهید.
بنابراین، در صورتی که یک فرد متوجه شود که طرف مقابلش به وی گوش نمی دهد، این علامت نشان خواهد داد که احساسات رابطه ای به یک مورد بدی  عشق به همسر تبدیل شده اند.
هیچ تردیدی نسبت به این مورد وجود ندارد که یک همسر همواره باید به گفته های مرد خودش گوش دهد و در مسال مطرح شده به وی کمک کند. زمانیکه وی به صورت ناگهانی تصمیم بگیرد که به شما گوش ندهد، این یک علامت قوی خواهد بود که نشان می دهد وی شما را دوست ندارد.
در یک رابطه سالم، ارتباط مهمترین عامل می باشد و هر دو طرف باید در رابطه با آن فعال باشند. در صورتی که همسرتان تصمیم بگیرد که به گفته های شما گوش نکند، ارتباط شما از بین خواهد رفت.

علامت ۵٫ هیچ دستی برای آغوش گرفتن وجود ندارد، هیچ سکسی وجود ندارد

مطالعات صورت گرفته نشان می دهند که رابطه جنسی، عامل چسبندگی رابطه ازدواجی می باشد و زوجین را در کنار یکدیگر نگه می دارد.
در این شرایط است که ارتباط درونی قوی می شود و رشد پیدا می کند. انسان ها به یک ارتباط فیزیکی نیازمند هستند، چه در صورتی که این ارتباط گرفتن دست ها باشد یا سکس باشد، یک عامل مهمی در هر رابطه سالمی خواهد بود.
در صورتی که شما چنین ارتباط فیزیکی صمیمی نداشته باشید، صرفا دوستان هم خواهید بود
زمانی که شما بچه داشته باشید، کاهش یافتن رابطه جنسی برای یک مدتی یک مورد طبیعی خواهد بود، ولی در حالت نرمال، این رابطه با گذشت زمان به حال اولیه برخواهد گشت.
در صورتی که همسرتان به رابطه صمیمی و جنسی برنگردد یا شما را طرد کند، این شرایط به صورت بدیهی نشان خواهد داشت که عشق شما از بین رفته است.

علامت ۶٫ وی فقط به خودش توجه می کند

هیچ شکی وجود ندارد که شما از همسرتان می خواهید که به خودش و کارش متمرکز شود.
بله، شما در یک مشارکت ازدواجی هستید، ولی همچنان دو فردی هستید که نیاز دارید هویت های خودتان را به صورت مجزا نگه دارید.
با این وجود، در صورتی که متوجه شوید همسرتان هر کاری را صرفا برای خودش انجام می دهد، احتمالا شرایط موجود یک شرایط خوبی نخواهد بود.
در یک رابطه ازدواجی سالم، تمرکز باید به صورت متوازن و بر روی هر دو شما صورت بگیرد. این مورد شامل حضور داشتن در کنار همسرتان در حین نیازمند بودن وی و تشویق کردن وی در صورت نیاز داشتنش می باشد.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

رهایی از چنگال افسردگی با درمان بدون دارو

  نوروتراپی و لورتا این روش های با جدیدترین دستگاه های تشخیصی( منبع ) و درمانی( منبع ) جهانی صورت گرفته، اثربخشی بالایی همچون دارو درمانی دارد( منبع ) و هیچگونه عوارضی به همراه ندارد( منبع ). این توسط توموگرافی الکترومغناطیسی مغز سه بعدی با وضوح پایین (LORETA) پشتیبانی می‌شود، که مناطقی در مغز را که تحت تأثیر اختلالات روانپزشکی و مواد روان‌پزشکی قرار دارند، شناسایی می‌کند( منبع ). می توانید اطلاعات بیشتر درمورد  لورتا  کسب کنید روان درمانی تلاش برای جلوگیری از درمان افسردگی شما را منزوی می سازد. پس چرا کمک نمی گیرید؟ در ادامه دلایلی ذکر شده است که بسیاری از افراد بخاطر آن ها از کمک مورد نیاز خود اجتناب می کنند: انتظار برای رهایی به مرور زمان.  افسردگی با گذشت زمان سخت تر شده و زندگی را برای مدت طولانی تری دشوار می کند. ترس از نیاز به دارو،  همه درمان‌های افسردگی نیاز به دارو ندارند و بسیاری از داروها موقتی هستند. همیشه احساس غم نمی کنید،  اما غم و اندوه تنها علامت یا اثر افسردگی نیست. از صحبت با پزشک یا درمانگر خجالت می کشید،  اما دلیلی برای این موضوع ...
  پدران نقش مهمی در تربیت فرزندان و شکل‌گیری شخصیت آن‌ها ایفا می‌کنند. پدر دلسوز و مسئول دارای ویژگی‌های خاصی است که او را به الگویی برای فرزندانش تبدیل می‌کند. در این مقاله، مهم‌ترین صفات پدر ایده‌آل را بررسی می‌کنیم. پدر بودن   به این معنا می باشد که علاقه داشته باشید  شخصی بخشنده  باشید و اطمینان کنید که فرزندانتان از  هر نظر تامین می شوند. ص صفات پدر ۱. محبت و حمایت یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های پدر خوب ، حمایت عاطفی از فرزندان است. مطالعات نشان داده‌اند که کودکانی که از  حمایت عاطفی پدر   بهره‌مند می‌شوند، اعتمادبه‌نفس بیشتری دارند (Lamb, 2010). ۲. مسئولیت‌پذیری یک پدر  مسئول تعهدات  خود را نسبت به خانواده جدی می‌گیرد و الگوی خوبی برای فرزندانش است.  پژوهش‌های دانشگاه هاروارد  نشان داده‌اند که کودکان دارای پدران مسئول، در آینده عملکرد بهتری در زندگی خواهند داشت (Pleck & Masciadrelli, 2004). ادامه  صفات پدر خوب

چرا احساس شادی و غم ندارم؟

چرا احساس شادی و غم ندارم؟   ممکن است اتفاق بیفتد که برخی از افراد به طور ناگهانی   احساسات ناخوشایند و خوشایند را احساس نمی کنند . علیرغم تلاش‌هایی که برای بازگشت به تجربه احساسات انجام می‌شود، خشم، شادی، لذت یا غم دیگر درک نمی‌شود. اما چرا این اتفاق می افتد؟ و چگونه می توان احساسات خود را دوباره فعال کرد؟ احساس نکردن شادی و غم احساس نکردن شادی و غم، یا بی‌حسی عاطفی، می‌تواند دلایل مختلفی داشته باشد، از جمله عوامل روان‌شناختی، عصبی، یا حتی سبک زندگی. برخی از دلایل رایج عبارتند از: استرس و اضطراب مزمن – وقتی ذهن شما دائماً درگیر استرس باشد، سیستم عصبی ممکن است برای محافظت از شما احساسات را سرکوب کند. افسردگی – در برخی موارد، افسردگی به جای غم شدید، می‌تواند باعث بی‌حسی هیجانی شود، جایی که فرد نه احساس شادی دارد و نه احساس غم. فرسودگی روانی (Burnout) – اگر بیش از حد کار کرده یا از نظر عاطفی خسته باشید، ممکن است احساساتتان خاموش شوند. مصرف برخی داروها – داروهای ضدافسردگی، آرام‌بخش‌ها یا حتی برخی داروهای دیگر ممکن است باعث کاهش احساسات شوند. ا ختلالات شناختی و ...